کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

.......

و چ خوب ست ک  فراموش کنیم مطلوب بودن جنسیتمون رو .......وقتی ک پابه درون اجتماع  بی بند و بار میگذاریم . 

یادت باشه  برای خودت ارزش قایل باشی  و خودت رو دوس داشته باشی  و  به وقت  ناچاری  فقط سکوت کنی  ک  سکوت  بهترین حربه  برای   نابودی و خلع سلاح  کردن  ادمی هستش  ک تا  دیروز  همه  زندگی  تو  بود  و  امروز  غریبه ای  ک  به زودی  دستش را  در دست دیگری خواهد گذاشت .

بقول  دکتر علی  شریعتی 

تو  دیگری  را  دوس داری  و  دیگری  دیگری  را  و اینگونه  ست  ک  همه ما  تنهاییم 

.......

گاهی محکومی به تحمل درد 

دردهایی ژرف و عمیق 

گاهی درد ترا به جایی میبرد ک توصیفش اسان نیست

به جایی  در خور الست 

و تو  ارام زیر لب زمزمه میکنی امروز هم میگذرد مثل تمامی روزهایی ک از تو ادم دیگری ساخته ادمی معلق در زمین و اسمان 

و تکرار شعر سهراب 

ک به لحظه شادی زود گذر قسم 

غصه هم میگذرد !

.......

پشت بغض خیس پنجره نشسته م و عطر تو را نفس  میکشم 

عطر تویی ک نیستی و باد نشانه ت را برده ست 

قامت سایه ت بر دیوار رویاهایم چنان قد کشیده ک غروب هیچ خورشیدی  تو را از خاطرم  محو نخواهد کرد 

باید به هوای بودنت بنویسم تا  وقتی به حوالی بی کسی هایم قدم میگذاری  صدای گام هایت دست و دلم را بلرزاند 

میخواهم نشانی از خود جا بگذارم  تا هنگامی ک  پشت دیوار  انتظار به دور دستها خیره میشوم خیالم راحت باشد ردی از خود در افکارت جا گذاشته باشم  اینجا کنار مرداب ارزوهایم  دست و پا میزنم  و تو را جستجو میکنم  

برای امدنت  هرگز دیر نیست  باید به انتظار بنشینم 


.......

هععععی روزهای خوب 

چ بذرها ک در ذهنم و قلبم نشاندی و باد سرد پاییزی به خزانت نشاند 

باشدک درس عبرتی شوی برای ایندگانی ک روزهایش از پس هم میایند و میروند و تو 

همچنان بذرهای یاد رو به اغوش کشیدی ک مبادا فراموشی اخرین منزلگاه عمرت شود 

دیگر مپرس سرزمین من ...ان اغوش امن شعله ور کجاست 

از من مپرس ک داغ هزاران لاله نشکفته در نهانخانه دل به یادگار دارم

.......

هیچوقت بفکر تلافی کردن نباش 

زمین بس ناجوانمردانه گردست !

خب راستش اینو واسه تسلی دلم نوشتم 

احتمالا الان  باید دلم خنک شده باشه !