بعضی ها خیلی زیر پوستی مشکل روحی روانی دارن
بعضی ها به این واقعیت تن داده و دارو استفاده میکنند و یا در شرایط حادتر بستری میشن ......اما ی بعضی های دیگه هستند ک خیلی شیک و مجلسی خودشونو جانشین خدا در زمین فرض میکنن و نسخه بقیه رو میپیچن ........این دسته از خدایان راست راست در خیابان میچرخند و با ابهت به ادمهایی ک از کنارشان عبور میکنند لبخند میزنند .......مراقب ادمهای دور و برت و لبخندهای پر از فریب شون باش .....
باید یاد بگیرم دست نداشته هایم را محکم تر بگیرم
و با خود همراه کنم .....از این خود بیخودی خودی واقعی تر بسازم
سقف ارزوهام رو همچنان ک هست بلند نگه دارم و یکی یکی پله های رسیدن به مقصد ک همانا خوشبختی ست طی کنم سقف ارزوهایی ک همچون سایه بان مرا تا دور دستها حمایت میکند و ارزوهایم را و هر انچه ک علم روانشناسی از معنای خوشبختی میداند......وای خدای من نمیدونم چ شد ک انقدر خواسم پرت شد ک در این صبح با اسمانی ابری دلم خواست چرت و پرت بنویسم انگار یادم رفت در ایینه نگاهی بندازم تا بیاد بیارم سالهاست فراموش کردم چگونه و چطور زندگی کنم .....یادم رفت .....یادم رفت
من همانم ک همانم همان ک هست و بود و خواهد ماند
تو همانی ک هر روز یک نفری حال و هوات مثل بهار میمونه امروز خودتی فردا کسی دیگه ......
فکر کنم وقت خوردن داروهای اعصابمه
اه داروی اعصاب یعنی ارامش روح و روان
فقط همین
یا حق
باید نگاه جامعه رو عوض کرد
نسبت به کی؟!
خب معلومه دیگه نسبت به ادمهای بیمار روحی روانی
ادمهایی ک بعلت ی سری مسایل باور و حقیقت رو از دروغ و تظاهر تشخیص نمیدن و واسه همین همه رو به ی چوب میرونن ......
ادمهایی ک حس زیبایی شناسیشون تبدیل به سوظن و ناباوری شده ...... وای خدای من خداجون خوب و مهربون من خدایی ک هر وقت بهت نیاز داشتم سرت گرم جای دیگه ای بود خدای مهربونم ک اگه بخشیدی یعنی رحمت و اگر ن یعنی حکمت ......
باید نگاه جامعه رو عوض کرد
کدوم جامعه ؟!
همین جامعه ای ک مردمانش مدام در حال خنجر زدن بهم دیگه هستن دیگه !
خدای خوب و مهربونم وقتشه کمی در سطح من بیای پایین دلم ی اغوش امن و بی دغدغه میخواد
میای ؟!
میگویند خوشبخت یعنی کسی ک فکر و نگاه و دلش با یکنفر باشد
میترسم ....... از ان روز میترسم روزی مثل روز واقعه ک انش به دلها زد ..... میترسم شعله های سوزنده حسرت و اه دلت را بسوزاند
ک رد نگاهم را دنبال کنی و سردی دلم رو جویا بشی ....... میترسم از اون روزی ک خداوند در حقت ظلم کند و قدرت فکر خوانی به تو اهدا کند !
ولی خدا ک ظالم نیست
خدا هست چون باید باشد
چون این طبیعت و اینهمه معجزات خلقت به خالقی عظیم نیازمندست ....خدا هست چون باید بعنوان لنگر گاه از من و امثال من دستگیری کند .....
اما نمیدونم چرا انسان رو در رنج افرید
به شیطان غبطه میخورم هنگامی ک خداوند امر کرد سجده کن و او در کمال کبر امتناع کرد .....ولی ن دروغه .....من این قصه سمبلیک رو قبول ندارم مگر میشه چنین چیزی .... این یعنی قدرت و توانمندی خداوند عز و جل رو زیر سوال بردن ..... مگر ن اینکه فرشته ها خلق شدند فقط برای تبعیت و عبادت پس این ماجرا رو چطور باید تفسیر کرد جز خواست مشیت الهی برای وجود شر و خیر در زندگی انسانها ......
و من چقد خسته م چقد ناتوانم ازین بازی روزگار و پروردگار .....من واقعا خوشبخت نیستم !