کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

.......

خواب خوب ست به قدر فراموشی های کل هستی 

بقدری ک لحظاتی  پلک هایم به اندازه خیالی روشن در اسمانی افتابی سنگینی کند 

ک پای افکارم بی هیچ دردی ارام ارام به دنیای خیالی خوش گام بگذارد

خواب خوب ست به قدر هزاران سال فراموشی 

خوابی عمیق برای تسکین ارزوهایی ک فردایی بهمراه ندارد 

سبک و رها مثل یک پر در فضایی اغشته به شمیم عطر گل نرگس

فارغ از تمام خستگی هایی ک روح را میخراشد 

خواب خوب ست به قدر فراموشی کل جهان 

.......

شناخت ادما از هم محصول تجربه ست و چیزی ک دشواره ماجراهایی هستش ک ما و افکارمون رو درگیر میکنه 

ما زندگیمون رو با خاطرات اندازه گیری میکنیم 

خاطراتی ک تا همیشه خاطره باقی میمونند 

بدون هیچ قضاوتی ....بدون هیچ ذهنیتی

.......

ذنیا پر از امثال من ست 

امثال منی 

ک تمام خودشان را جایی جا گذاشته ند 

جایی ک امیدی 

به یافتنشان نیست !

.......

باید کسی باشد 

کسی ک دور شدن هایش صدای تند قدم هایش بر جاده بیرحم فاصله ها  دلت را نلرزاند و اشک بر گونه هایت جاری نسازد 

باید کسی باشد کسی ک هیچ سایه توهمی جرات و فرصت وارد شدن به خلوت ارامشت را پیدا نکند 

کسی ک بودنش بوی ناب همیشه ماندن بدهد حرفها و کلامش دلت را قنج ببرد و به دنیا بدهکارت کند

کسی ک تو را پای اهنگ دروغ گفت رضا صادقی ننشاند و دل پر غصه ت را چنگ نزند

باید کسی باشد کسی ک کس باشد کسی ک ته دلت از بودنش قرص باشد به همیشه بودنش همیشه ماندنش همیشه خواستنش همیشه عاشق بودنت عاشق بودنش یقین پیدا کنی 

کسس ک وقتی به حضورش فکر میکنی کودک درونت اشوب شود و تو رو برقصاند و تو بر روی ی پا انقدر بچرخی و برقصی ک اعداد مسخره شناسنامه ت در انسوی مرزهای استیصال و درماندگی تو را و شادمانیت را با حسرتی عمیق نظاره گر باشند

باید کسی باشد کسی ک وقتی تصویر بیرنگ چهره ت در قاب نگاهش نقش میبندد رنگین گمانی از عشق در اینه چشمانت بر زندگی خودنمایی کند باید کسی باشد ک همراه تو تا ته تمامی حوادث بیاید و با لبخندی ارامش را مهمان

لب های منجمدت کند و زیر گوشت زمزمه کند نترس من اینجام همین جا کنار تو کنار لحظه لحظه بی کسی هایت ...پیشانی و چشمانت را ببوسد و برایت بخواند  دنیا رو کولم می گیرم روزی صد دفعه میمیرم میکَنم ستاره ها رو،جلویِ چشات می گیرم 

چشات حرمتِ زمینه،یه قشنگِ نازنینه 

تو اگه میخوای نذارم هیچ کسی تو رو ببینه 

 

اگه چشمات بگن آره 

هیچ کدوم کاری نداره...

باید کسی باشد 

باید کسی باشد 

باید کسی باشد    

......

امروز داشتم سخنرانی جناب فرزان بهنام رو در مورد احساس خوب و بد گوش میدادم دیدم اونقد فرکانس منفی از خودم ساطع کردم ک رفلکسش شده تمام اتفاقات ناگوار !

شنیدنش منو تا حدود زیادی متحول کرد 

اینکه ی فرد بعنوان ی انسان و ی اشرف مخلوقات چقد میتونه در سرنوشتش دخیل باشه 

سرنوشتی  ک  ما میتونیم هر لحظه از سر بنویسیم و اشتیاق موهبت زندگی سرشار از لذت رو ن تنها به خودمون ک به دیگران و دنیای اطرافمون هدیه بدیم 

باید سعی کرد و  فعل توانستن رو  مرتب در ذهن تداعی کنیم 

با توکل به خدا  و مدد از فرشتگان مقرب الهی