کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

.....

گفته بودم  روزی ک از زمین بلند بشم و جلو اینه تمام قد بایستم  بالا خواهم  اورد 

هم تو را هم زندگی را ....

پ ن ...

صدایی در درونم فریاد میزنه نترس 

اینجا دنیاست  ....همه خمیده ند !


......

به خاطر چیزهایی که در زندگیَت تمام شده اند گریه نکن بلکه خوشحال باش که در زندگیَت اتفاق افتاده اند !

                   « گابریل مارکز »

.......

فصل عوض میشود 

جای آلو را 
خرمالو میگیرد 
جای دلتنگی را 
دلتنگی! 

#علیرضا_روشن


.....

ترس از ارتفاع  مدتهاست ک در من معناو مفهوم خودش را از دست داده  ....باید رد پای نامه های بی نشان  را از الودگی قرنیه های چشم های نا امن .... پنهان  کرد و با مژگان  پوشش داد ...ک مدتهاست اشک هایم تا زیر  چانه دویده و بر بی نشانی نامه ها  چکیده ست ...، بر روی نامه های مچاله شده  ای ک قرار بود بوی ماندن بدهد  اما  زیر غبار رفتن  محو شدن ....

پ ن ....

ارامشم ارزوست .... 

......

تب تند نوشتن و  خلق ی اثر  ماندنی در وجودم قوت گرفته ست 

اثری ک روح سرگردانم  مدتهاست ان را  زمزمه میکند ...

کسی چ میداند شاید ان روز رسید ... روزی  ک مجبور نبودم  برای ترمیم  کلمات سرشکسته  تمام فصول درد را مثل سگ  ولگرد صادق هدایت طی  کنم  .... 

پ ن....

اصل ماجرا همین بود  ....پرواز و رهایی پرنده ای  ک  به ان دل بسته بودم