کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

.......

خداجونم  سخت منو به اغوش بگیر ک دلتنگم 

دلتنگی از جنس نبایدها و نشدن ها  از جنس بن بست و ن حتی دوراهی ! 

خداجونم  از مرگ نمیترسم  فقط نگرانم  تا ارزوی مرگ در دلم پنجه های سردش رو میکشه  .... ارزوی رها شدن هم ازم فاصله بگیره 

به خودت قسم  ک این منصفانه نیست 

افسوس ک توازن دنیا بر اساس بی عدالتی پایه ریزی شده 

خدا جونم سخت منو به اغوش بگیر ک  دلتنگم و خسته 

پاورقی....

کاش میشد جوهر انگشتان صرف  در کنار هم چیدن حروفی میشد ک  بویی از صبر و استقامت و امیدواری  میبرد 

کاش فضای این خونه معطر به عطر خوش  رویاها  بود 

ولی افسوس ک نیست  

......،

کوک بودنم تمام شده ست و بخودم بدهکار نیستم  و ن به لحظاتی ک خواب از چشمان متحیرم گریزان ست  و ن به روزگاری ک میتوانست خوب و خوش رقم بخورد  ک نخورد 

کوک بودنم تمام شده ست و عمری ک میشد ک بی هدف از کف نرود ک رفت  و چشمانی ک میشد  بودن و موندن رو هر لحظه ارزوی تکرار داشته باشد ک نشد  و نفسهایی ک بی  خط و خش میاید و میرود تا سرت بر بالش احساس زیادی کند و  تو به دنیا بدهکار شوی و احساس پیری کنی  

کوک بودنم تمام  شده ست !


.........،

خورشید از پنجره 

همچون خوشه های گندم 

تنم را نوازش میدهد 

خوشبحال افتاب ک یواشکی 

از پشت کوههای استوار 

اهسته و ارام  

سرود دوباره زندگی را مینوازد 

تا به دستان بیجانم  روح ببخشد 

تا ترا انکار کنم و  دوست داشتنت را 

تو ارام برمیخزی و  لبخند زنان 

به  زندگی سلامی دوباره میدهی 

و من  در نهانخانه قلبم 

عشق را بخاک میسپارم 

.......

بعضی حرفا رو نمیشه گفت اما میشه با سکوت کردن  به  خودت  بفهمونی ک اگر کاخ ارزوهات فرو ریخت اگر شکستی و خمیده شده

حتما دلیل خاصی داشته

دلیلی ک به بهانه سرش رو به باد ندادی

کاش خدا دستان بی پناهیم رو به دستان قدرتمند ابدیت بسپره 

چیزی تا هجرت به ابدیت باقی نمونده

من به زندگی بعدی اعتقاد دارم 

........

اهنگ لالایی.......زند وکیلی

فقط همین !