کوک بودنم تمام شده ست و بخودم بدهکار نیستم و ن به لحظاتی ک خواب از چشمان متحیرم گریزان ست و ن به روزگاری ک میتوانست خوب و خوش رقم بخورد ک نخورد
کوک بودنم تمام شده ست و عمری ک میشد ک بی هدف از کف نرود ک رفت و چشمانی ک میشد بودن و موندن رو هر لحظه ارزوی تکرار داشته باشد ک نشد و نفسهایی ک بی خط و خش میاید و میرود تا سرت بر بالش احساس زیادی کند و تو به دنیا بدهکار شوی و احساس پیری کنی
کوک بودنم تمام شده ست !