کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

......،،

گاهی ی وقتا تصمیم میگیری ک نباشی

مصمم و محکم قدم بر میداری  بی هیچ شک و تردیدی 

اما همیشه ی امایی هست

درست همون موقع ک تاریکی تمامی انوار  خیابونا در خودش میبلعه 

دقیقا شبیه  افتاب ک دلیل روشنایی روزه 

بهونه ای برای بودن و موندن پیدا میکنی 

اما حتی وجود این بهونه هم  دلیل اثبات  ضرب المثل پایان شب سیاه سپید ست  هم نیست 

فقط میمونی ک مونده باشی 

میمونی ک ببینی و باور کنی ک تمام باورهات غلط بوده 

اونوقت به درهای بسته میرسی 

و باز تصمیم میگیری 

ی تصمیم غلط 

ک به این درها  تکیه بزنی  و همچنان بهونه ها رو جستجو کنی 

فقط به صرف گذر ایام

ایامی بی ثبات 

ایامی بی اعتبار 

.......

سیب هوس .....امیر عظیمی

......،

ای پاییزی ک پی ولگردی کوچه پس کوچه های  بهار رو قدم میزنی سایه نامردیت رو از بهار ارزوهایم بردار

بذار انوار طلایی  خورشید صلانه صلانه  بر چهره سرد و بیروح لحظاتم تابیدن اغاز کنه 


........

بر خلاف تصورم دیروز روز خوبی بود 

فرمول رهایی  و ازاد اندیشی رو کشف کردم  هر چند دیر هر چند از این روح مستهلک  چیزی باقی نمونده  ولی میشه از روش ترمیم استفاده کرد 

بازسازی  زمان میبره  فقط باید صبور بود همین 

.......

زیبای خواب الود .....سینا سرلک  

حالم  از اجبار امروز بهم میخوره 

همیشه همین بوده  

مجبورم  مجبور میفهمی؟

گشتن در دل طبیعت و همپای دیگران شدن و ریسه های بیخودی و  دلخوشی های الکی و  ......

دل خوش سیری چند ؟