کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

......

دلم میخواست از معنای دست به تجارب تلخ نیچه بنویسم ک در مقطع خاص و از اخرین  پیام سیاسی خداوند  ک مرگ خدا رو اعلام  میکند یا از هگل یا از دکارت  و یا هزاران نظریه در هم و برهمی ک  خداوند را به پای میز محاکمه میکشاند .... ک در صدد اثبات یا رد ان مرکز هستی  تلاش میکنند 

اما  ن .....

و من به بهای پر درد شبهای تقدیرم   از خداوندی مینویسم ک ارام  بر من لبخند میزند و گاهی در اوج رویا مرا  به اغوش خود میکشاند و نوازش کنان میگویند ....اندکی صبر سحر نزدیک ست 

خدا جونم  به عظمتت  سوگند  تو رو  در  همه  حال شکر گفتم 

چ  در  لحظاتی  ک  بر  قله  ارتفاع  بودم   و  چ   اکنون  ک درد  را  با  تمام  وجود  مزه  مزه   میکنم ......

اینروزها نمیتونم  منطقی  بنویسم  :((((

نظرات 1 + ارسال نظر
. شنبه 10 شهریور 1397 ساعت 07:12 http://fidgety.blogsky.com

قرابتی هست میان درد و عشق؟میان خواستن و نخواستن؟میان بودن و نیودن وقتی اونیکه باید نیست ؟وقتیکه اونچیزی باید بشه نمیشه ؟وقتیکه همه چیزی که فک میکنی داشتی را باختی و در این ورشکستگی بزرگ به ناظر بزرگی فک میکنی که تو رو میان جبر سرنوشت و اراده به تماشا نشسته است!!
ناشناس عزیز که تو را می خوانمت به نام شناسه وبلاگت و نه نامت بدان
سوگند به لحظه جان کندن،سوگند به لحظه شک و یقین و سوگند به نام دوست داشتن
ای نخورده مست ، لحظه دیدار نزدیک است ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.