کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

......

از همراهی نیم ساعته با یکی از دوستان پدیده های عجیبی رو کشف کردم 

از همه مهمتر اینکه شادی ها و ارزوهای شخصیش چقدر بزرگتر از دایره تفکراتم بود مدتهاست فراموش کرده بودم ک من هم میتونم ارزو و ارمانی داشته باشم  .... تا دنیای بازتر و بزرگتری رو برای خودم متصور کرده باشم و بعد با خنده ای بلند ک به ریسه میرفت نگاهش کردم و بهش گفتم مرسی ک امروز و در این زمان کوتاه به من یاداوری کردی ک چطور در دنیای ساختگی و کوچک  خودم اسیر شده م !

خواستم بگم همیشه تقصیر خودمونه ک ارزوها و ارمان های بزرگ رو در خودمون کشتیم اما بیشتر ک فکر کردم 

دیدم غلط ست !

پ ن ...

واقعیت این ست ک ....

همیشه حضور یک « اویی » در تزلزل و بی انگیزگی ما در بین ست تا پای افکارمون بلنگد و درجا بزند !  


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.