تمام دردسرها از همین افق دور شروع شد ...افق دور جایی ست ک منبع همه حسرتهای ما در اونجا جا خوش کرده
مثل ارامش ک جایی در افق های دور نشسته و منتظره ما با نگاه ههای خسته و دلهای شکسته .... با دستهایی لرزان و کشیده به سمت اسمون هفتم .... این طلای ناب رو در مشت گرفته و محکم به سینه بفشاریم
مثل تمام عشق هایی ک در همین افق دور گم شدن ...محو شدن ...نایاب شدن
یا ادمهایی ک بیهوده دوسشون داریم ک در غروبهای غمگین افق همیشه محوند و تو همچنان دوسشون داری و خواهی داشت .
پاورقی ...
به اعتقاد من ارامش و عشق و ادمهای شیشه ای در دورهمی افق و بگو بخندشون حسابی به احساس ما ریسه رفته ند ....میگی ن از مغازه افق دور فروشی فقط ده متر ن بیشتر افق بخر حتما با این مسافت کم صدای خنده هاشونو میشنوی .