کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

......

امروز داشتم با خودم فکر میکردم ک چقدر کم زندگی رو زندگی کردم 

و اینکه میتونستم بیشتر بخندم و از لحظاتم  و امکانات و اطرافیان و دورهمی ها و ... لذت ببرم  

بعدشم وقتی به افق خیره میشم بجای مهتاب ...افتاب و درخشندگی خورشید رو ببینم و کمتر با دیدن مهتاب 

ستاره و گوسفند بشمرم  و تا خود سپیده صبح اتمسفر رویاهای معلقم رو در معبد تخیلاتم تخلیه کرده باشم و مثل همیشه  فشار و سنگینی پلک ها کرکره ذهنیاتم رو پایین بکشه  

بعدترشم اینکه در نهایت یک روز معمولی به این نتیجه رسیدم ترک عادت موجب مرضه !

پ ن ....

جایی از شاملو خوندم .....گفتگو با خود اغاز جنون ست ....حالا فک کن من ی ذره هم با خودم در حال گفتگو باشم 

اخر نوشت ....

من بغض ها و لجاجتهای فرو خورده م را مثل مروارید در درون صدف وجودم حفظ میکنم ! 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.