-
......
جمعه 26 مرداد 1397 08:45
حس الانم اهنگ جزیره از قمیشی .... پ ن ... بعضی ها اونقدر عزیز و دوس داشتنیند ک وقت رفتنشون دلها پر از غصه میشه چون با دلی پر از درد از میون ادما رخت میبندن و میرند مثل زنده یاد عزت الله انتظامی روحشون شاد
-
.....
جمعه 26 مرداد 1397 02:20
چیزی از من بر دستان تو باقی مانده چیزی مثل رد خون به اسم نفرین مقتول در خیالم انقدر تو را کند و کاو میکنم تا به قلبت برسم تا دوباره در تو زنده بشم و زندگی کنم من باید در وجودت به زندگی ادامه بدم بهای سنگینی پرداخت کرده م جان دلم و این قانون عشق واقعی ست
-
.....
پنجشنبه 25 مرداد 1397 05:21
حس الانم بعد تو .... محسن یگانه تو دلیل همه دردهامی ن دیگه با این همه زجر نمیشه بخشیدت دنیا شاهده ک بعد تو چی کشیدم و چ خواهم کشید امروز رفتم ام ار ای و سی تی اسکن اوضاع خرابتر از اونیه ک فرصتی برای بازسازی این فروپاشی مونده باشه
-
.......
چهارشنبه 24 مرداد 1397 16:07
دور میشوی .. دود میشوم .. پ ن با وجودیکه اشکها تظاهر کارتر از اونی هستند ک به باور برسند اما گاهی مایع ارامشند ! کاش بودی و روزگارم رو میدیدی
-
......
سهشنبه 23 مرداد 1397 14:58
هر چ نوشتم برای تو بود برای تویی ک زمزمه این ضمیر رو در گوشم هر لحظه نجوا میکردی تا از تو به تو بودن برسم و از به تو رسیدن به خودم ! به خودی ک خوب میدانم در نقطه ای از وجود تو پنهون موند و اینچنین شد ک من بعد از تو هرگز خودم را پیدا نکردم و من هنوز و همچنان مینویسم بی انکه تو باشی بی انکه ضمیری در گوشم زمزمه کند بی...
-
......
سهشنبه 23 مرداد 1397 10:17
احساس میکنم اونقدر ک باید زندگی کردم و دیگه تمایلی به ادامه ندارم ولی افسوس همه چی طبق خواست ادم پیش نمیره بالاخره منو برای ادامه درمان مجبور کردن دکتر ک میگه باید خیلی سریع شیمی درمانی رو شروع کنم چون سلولهای زشت و کریح به سمت کلیه و کبد متاستاز کردند چ خوب میشد اگه منو به حال خودم رها میکردن !
-
........
سهشنبه 23 مرداد 1397 03:52
پلک هایم ک باز میشود با مجموع اضداد رویرو میشم با تقابل کلمات ک سعی بر در کنار هم قرار دادن فاصله ها و تضادها دارند در قالب ی نظم عمومی مثل روز و شب وصال و فراق عشق و نفرت زندگی و مرگ نقطه تقابل زندگی مرگ ست مرگی ک در انسوی پل زندگی به انتظار نشسته تا ما رو به درجه کمال برسونه اما پذیرش این واقعیت به تنهایی کافی نیست...
-
........
یکشنبه 21 مرداد 1397 14:11
بهم میگه تو چرا اینقد بیخیالی ؟! چرا با لجبازی و سماجتت جماعتی رو نگران میکنی بهش میگم من به عالم تناسخ ایمان دارم روزی دوباره برمیگردم و اینبار برای موندن و زندگی میجنگم ....اونروز حقم رو از دنیا باز پس میگیرم
-
......
یکشنبه 21 مرداد 1397 04:41
امروز هم میخوام برم شهر کتاب احساس میکنم ذهنم در فضای معلق میان کتابها و کلمات و دفتر دستک های پر زرق و برق اونجا پهن شده اه کتاب .... اثار خیلی از نویسندگان رو دوست دارم بخصوص اونایی ک افکارشون ترکیبی از فلسفه مدرن و نوعی ظریف و محسوس سنتی هستش .... دوس دارم در اون فضا تمام اطلاعات ذهنم رو جمع کنم ... تجزیه تحلیل کنم...
-
......
شنبه 20 مرداد 1397 13:19
امروز ی مرحله سخت از زندگیم رو پشت سر گذاشتم فهمیدم زمان زیادی ندارم حالا چی میشه ک یهویی تصمیم بگیری عمر به یغما رفته رو جبران کنی عایا ؟! خب اگه چنین تصمیمی گرفتم حتما میشه تازه متوجه شدم اینجا از زمان عقبه منظورم همین وبلاگه پ ن .... شدم خوره کتابخونی .... احساس میکنم کسی عقربه ها رو روی دور تند گذاشته ... واسه...
-
.......
جمعه 19 مرداد 1397 21:32
حس امشبم اهنگ لالایی از زند وکیلی کاش میشد لگام این شبهای تبدار رو به دست بگیرم هر چند سعیم بر این ست ک تسلیم محض این لحظات سخت و طولانی باشم و حضورشون رو خوش امد بگم و فرار نکنم از تو از خودم از دنیا از زندگی از حقیقت از واقعیت و از .... امروز کسی میگفت همیشه در دل بدترین اتفاقات .....بهترین حوادث نهفته عجب داستان...
-
.......
جمعه 19 مرداد 1397 13:36
نمیدونم چرا امروز هر چی مینویسم دلم اروم نمیگیره دلم میخواد یکبار برای همیشه خودم رو از شر این دل اشوبه ها .... دلشوره ها خلاص کنم باید از مرزهای انکار عبور کنم عشق ک حد و مرز نمیشناسه لعنت به هر چ منطق های افراطی ست ... ولی مگر منطق هم افراطی و غیر افراطی داره منطق منطقه ... خشک و ملال اور خسته م ازین همه تصویر سیاه...
-
......
جمعه 19 مرداد 1397 12:38
روزی ک حالم فقط کمی بهتر ازین بود حتما خواهم نوشت از کسی ک شانه هایش ...اغوشش سرزمینم بود کسی ک در من جاودانه شد تا من به سادگی وزیدنش ابستن درد شوم دردی به وسعت جدایی کسی ک عشق نمیدانست و اما من مجنون وار در جهان هستی ماندگارش کردم پ ن .... هذیانهای یک عدد من در روز ی سرد ! و بی پایان پر از اندوه روزی من هم شاعر بودم...
-
.......
جمعه 19 مرداد 1397 07:09
اندیشیدن به پایان راه کاری بیهوده ست وظیفه تو فقط اندیشیدن به نخستین گامی ست ک بر میداری ادامه ش خودبخود میاید ....... قواعد چهل گانه پ ن .... رفتم ک عشق اغاز کنم رفتم ک نخستین گام را برداشته باشم ک به پایان فکر نکنم افسوس ک عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
-
.......
پنجشنبه 18 مرداد 1397 08:29
من انتخاب کردم هر چند به سختی هر چند به اجبار انتخابی ک محکوم به پذیرفتنش شدم محکومی ک هیچ گزینه ای جز قطعیت واقعیت و پذیرفتن حکم نداشت اسمش را گذاشته بودم انتخاب تا تسلی دل دردمندم باشد تا سرپوشی بر روزمرگی ها و ناتوانی هایم باشد واژه انتخاب تعاریف زیبایی دارد اما برای من مستاصل و درمونده فقط ی تعریف داشت فقط ی تعریف...
-
......
پنجشنبه 18 مرداد 1397 06:02
دیروز رفتم شهر کتاب خیلی دلم میخواست لافکادیو و ملت عشق رو بخونم پیشتر از طریق گوگل چند پاراگراف از هر کدوم رو خونده بودم به دلم نشست و چقدر این حس گزنده همذات پنداری با شخصیتهای اصلی این دو داستان منو درگیر خودش کرده میترسم خودمو گم کنم و دیگه هرگز بخودم برنگردم پ ن .... اینهمه فاصله خطرناکه خطرناک .....
-
.........
چهارشنبه 17 مرداد 1397 09:27
مواظب باش اینجا فضاى مجازى است نکند در عمق تنهاییت چمدان دل تنگیهایت را به نغمه نغمههای پوچ و غیرحقیقى ببندی یادت باشداینجا هر که هر چه میخواهد می تواند باشد قاضی، وکیل، نویسنده، شاعر هنرپیشه، خواننده، مشاور، دکتر، متخصص ،استاد اینجا حتى آدمها به راحتى تغییر جنسیت مى دهند زنها مرد مى شوند و مردها زن اما تو باور...
-
........
سهشنبه 16 مرداد 1397 20:30
عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته. نپرس که آیا باید در پی عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی یا عشق جسمانی؟ از تفاوت ها تفاوت می زاید. حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی در آتشش، یا بیرونش هستی در حسرتش. پ ن ...... ۱- از کتاب ملت عشق...
-
......
سهشنبه 16 مرداد 1397 15:10
حس الانم وقتی نیستی پیشم ...... ارش و مسیح بدون شرح فقط ی چیز ... دلم واسه خودم میسوزه دیگه حتی فریب هم نمیخورم روابط امروزی مثل این میمونه ک ی فیلم رو روی ری پیت بذاری همه چی مث هم از ی جا اغاز میشه با همون لحن کلامها همون دور گشتنا همون حرفا و وعده هایی ک ارزو میکنی لااقل یکیشون راست باشه ..... ولی به واقع همش دروغ...
-
.......
دوشنبه 15 مرداد 1397 14:37
حس الانم اهنگ شهر حسود ....علی زندوکیلی پیر جنونم باید زار زد ضجه کرد بر عشقی ک تن مایع اثباتش..... ایثار تن ست باید گریست ... باید نالید ...باید مُرد
-
.......،
دوشنبه 15 مرداد 1397 03:25
امروز هم باید برم دور ..دور ...حتی دورتر از خودم مثل هر روز از کنار هم عبور میکنیم من و ادم هایی ک بی هیچ شناختی بهم لبخند میزنیم لبخندهایی از سر ناچاری ... شاید هم بی تفاوتی عادت چیز خوبی نیست ن تنهاخوب نیست ک خیلی هم تلخه تکرار دیدن هر روزهای من بدون تو یعنی تاوان تاوان زندگی ک هر روزه باید پرداخت کنم ... پرداخت کنی...
-
.........
شنبه 13 مرداد 1397 19:55
هیچ شعری بخاطرم نمیاید بالشِ هم سَریم خالی از عطر توست پیاده و خاموش تا ناکجا ابادِ اشیانه ت سفر خواهم کرد شب هنگام به وقت خاموشی مهناب چشمانت ک بسته شد هم آغوشِ دلشوره هایت دستهای مهربانیت را نفس خواهم کشید سر بر بازوانت خواهم گذاشت و آخرین بوسه را بر لبانت خواهم کاشت تا از رویشِ شکوفه های عشق غوغایِ بی منی ت دلت را...
-
......
شنبه 13 مرداد 1397 19:51
امشب خیلی دلم گرفته کی گفته همیشه صبوری جواب میده ؟! اتفاقا بر عکس گاهی صبوری بلایی به سر ادم میاره ک تا فیها خالدونت رو به سه نقطه میفرسته اینهم از صبوری !
-
........
جمعه 12 مرداد 1397 15:27
شاید وقتی دیگر
-
.......
پنجشنبه 11 مرداد 1397 09:19
ی وقتایی هم هست ک باید صبر کنی صبر کنی تا ببینی و بفهمی اونی ک رفته چ مقدار و چ بخشهایی از وجودت رو با خودش کنده و برده چقد ترو از خودت دور کرده و اینکه تو چرا تمام تلاشت رو کردی ک بهش بفهمونی موندنش جز رنج و عذاب نتیجه ای در بر نداشته ما ادما موجودات پیچیده و عجیبی هستیم تا هست درکش نمیکنیم چون نمیخوایم بخودمون...
-
......
یکشنبه 7 مرداد 1397 19:36
همیشه همینجوره ن در زمان مناسبی قرار میگیری ن در موقعیت درست همه چیز برای از دست دادن و رفتن مساعده دلم گرفته فقط همین
-
........
شنبه 6 مرداد 1397 13:18
بعد از ان همه روزهای کشدار سخت برای تک تک سلولهای بدنم لالایی میخوانم ک مبادا هوس سرکشی و عصیان به سرش بزند ک مبادا فراموش کند درد از هر سمت ک بنویسیش درد ست و اه ناله و فغان و دور میشوم از ادمهای سطحی نگری ک قدرت تجریه و تحلیلشان هرگز رشد نمیکند و جز زخم زدن چیزی نمیدانند و نخواهند فهمید و من خود را مرور میکنم و...
-
..........
شنبه 6 مرداد 1397 06:49
دلتنگی قوی ترین، واقعی ترین و زیباترین حس دنیاست. خوش بخت ترین آدمها کسانی هستند که کسی را در زندگی و جایی در قلبشان دارند برای دلتنگ شدن . هر بار که قلبم در سینه می لرزد. هر بار که عطش دیدار دوباره تو نفس گیرتر از روزهای قبل می شود. هر بار که مست لحظه های با تو هستم فکر می کنم چقدر خوشبختم .... "نیکی...
-
.........
چهارشنبه 3 مرداد 1397 18:27
عشق ورزیدن ی هنره ی هنر متعهد ... ک به تمام وجودمون چنگ میندازه تا تمام روزنه های نفس کشیدنمون را از عناصر نامفهوم پاک کنه و یکدست شدن روح با اهنگ موزون طبیعت دست مایه قلبی باشه ک به ایین عشق ایمان اورده
-
.......
سهشنبه 2 مرداد 1397 14:56
وقتی خط به خط مرا میخواندی تا جسم زخم خورده م را از زیر خاک بیرون بکشی برایت شعر خواندم بر اب های روان تا نفس های لرزانم را با « نامت » غسل تعمید بدم وقتی مرا از خواب بیدار میکردی تا لحظه هایم را شکار کنی من از ارتفاع هزاران کلام ایستاده قامت به زیر خطوط کاغذی نگاهت پرت شدم پرت ...پرت...پرت... انقدر پرت ک در گُنگی...