کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

سایه های تنهایی

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه بدستور میشود
گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
کاری ندارم کجایی چه میکنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود

حس امروزم .....

اهنگ  ازون روزا تا امروز از گوگوش 

سه شنبه بچه ها میان اینجا 

احساس میکنم مث قبل امادگی واسه پذیرایی ندارم 

امیدوارم کم نیارم 

حس رخوت تمام وجودم رو پر کرده 

یجورایی از تکرار این زندگی تکراری خسته م 

خداجونم  به تو پناه میارم لطفا مث همیشه کنارم باش 

من از بی تویی میترسم 

دلم واسه نوشتن اینجا تنگ شده 

پاورقی ...کتیبه م کو ؟!