کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

.....

گرد و خاک به تن خسته و بیجون پنجره اتاقم شلاق میزد

با خودم فکر میکردم پاییز امسال چ پرسروصدا و بیرحم

به مهمونی تن بیمارم اومده ....

دلم  عجیب هوای بارون پاییزی کرده 

......

گفت دوستان چ میکنید ؟!اجرتان مزید 

گفت هیچ !

گریه بر حسین زیر پرچم یزید !

« حسین جنتی »

پ ن....

و گاهی چ اسون برای بدتر شدن احوال  ....بهم ریختگی هورمون ها  هم دست به دست هم میدهند ....

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من .....

......

بگذار جانی بکنیم و تقلایی  بکنیم 

زندگی تاویل  همان  سطر معروف ست « جهانم بی  تو  الف  ندارد »

چنگ زدن  به  ریسمان  زندگی  قصه نفس گیری ست انگار ک هر دم  و بازدم  سرمان  را  زیر  اب  برده ند و با  انفاسی بریده  برمان گردانده ند .....بماند ک  چ  دست و پاها  زدیم  و  چ  رنج ها  کشیده ایم 

زندگی  سلام  !

.....

از عوارض شیمی درمانی 

سنگینی شدید تو نقاط دست و پا 

بیحالی و درد شدید 

بی اشتهایی 

بی حس شدن انگشتان دست 

مصرف قرص های  زیاد در فاصله  دو  شیمی  درمانی 

احساس بد رسانایی شدن و گز گز دست و پا 

سردرد  

تنها حسن این قضیه مصرف قرص های مسکن قوی 

......، 

تخت کناری من  ی خانم بود ک همسرش  تمام تلاش خودشو میکرد ک روی جمع تاثیر مثبت بذاره  و  همه رو  بخندونه 

رفتار پزشک و پرستار بسیار بسیار عالی و صبورانه

سه روز از شیمی درمانی گذشته ولی  درد ارامش رو ازم گرفته


.....

از جمله گفتگوهای من و تنهایی ...

به چی خیره شدی ؟!

به خودم !

ای خودشیفته ...

ن بابا بحث خودشیفتگی نیس 

پس چته ؟!

میترسم  ...از ادامه درمان به این شکل و حال میترسم 

میدونی در هر کار خدا حکمتی هست ؟!

اره  میدونم  

پس نگران نباش این نیز میگذرد !