کتیبه

روز نوشت های یواشکی

کتیبه

روز نوشت های یواشکی

......

بعد از تو 

انگار هزاران سال در خود...نالیده م 

انگار واژه ها رنگ و لعاب باخته ند و  

زیباترین ترانه ها  راه به بستر عشق نیافتند ...معنا نشدند

دستان حامل روزگار خالی تر از پوچ شد 

روح عریانم رخت پاییزی  به تن کرد و قدیس اساطیری خاطره ها شد  

تو کاشف من شدی 

حرفهای  نیمه تمام مرا یک به یک هجی کردی و به نسیم سپردی

حجم عصیان مرا شناختی و به افکارم معنا بخشیدی 

معنا بخشیدی ....

تا در ضیافت اندوه من و من ....صاحبدلانه بر اخرین حادثه کوچ  

لنگ لنگان تا انسوی پنجره ناچاری به شیشه ارزو سنگ اندازی کنیم و بگریزم

بعد از تو ای رفیق دلتنگی ها 

هیچکس همسفره رنج هایم نشد ...نشد ک نشد  


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.